دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو
دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

من، گلشیفته، و سینمای قهرمان پرور

سال گذشته موضوع چند هفته متوالی برنامه هفت ، درخصوص قهرمان و قهرمان سازی در سینما بود ، چیزی که در سالهای قبل از انقلاب و تا دهه شصت و هفتاد در سینمای ما و البته سینمای جهان وجود داشت و الان نزدیک به یک دهه است که این تفکر کمرنگ تر شده و بیشتر سعی می شود که در دنیای به اصطلاح پیچیده امروزی آدمها را به شکل خاکستری نشان دهند ، تا سینما به دنیای واقعی نزدیکتر شود . دیگر خبری از نقش های مثبت و منفی در سینما به مانند دهه های شصت و هفتاد نیست . همانطوری که دیگر در سینمای هالیوود کمتر فیلم وسترن می بینیم و این ژانر قهرمان پرور به کلی رو به فراموشی می رود ، درصورتیکه روزگاری این فیلم ها از استقبال بسیار زیادی دربین طرفداران سینما برخوردار بود . و یا از آن نقش های فوق العاده منفی ،دیگر در سینمای بالیوود که روزگاری زبانزد همگان بود اثری نمانده است . اینکه آیا اصولاً قهرمان پروری در سینما خوب است یا نه ، موضوع چند هفته ای هفت بود .

ننوشتم ،و ننوشتم، تا بعد از حاشیه های صحنه جنجالی گلشیفته فراهانی و عدم اظهار نظرم در طول این مدت که باعث شده بود بعضی از دوستان به طرق مختلف به بنده انتقاد کنند و موضع نگرفتنم را بعضی نشانه تاییدم و بعضی عکس آن بدانند ؛ و باز با یادآور شدن این جمله سیاوش کسرایی عزیز که"خاموشی گناه ماست "  بر آن شدم تا اینجا به هر دو موضوع ، یعنی قهرمان پروری در سینما و جنجال گلشیفته فراهانی ، یک جا بپردازم .

اینکه من به گلشیفته به عنوان یک بازیگر خوب با بازیهای درخشان علاقه دارم ، دلیل سکوتم نبود و چشم برهم گذاردن نبود ، بلکه به نظرم حرف و حدیث های زیادی که در این طور مواقع از همه طرف مطرح می شود و قضاوتهای درست و نادرست ، اگرچه نشان از وجود حیات و پویایی در جامعه مان است ، آتش آن مساله اجتماعی را شعله ور تر میکند که فکر می کنم به نفع هیچکس نیست .

سخن کوتاه ؛ همان گونه که علیرغم اینکه شاید ده ها و صدها بار در زندگیمان مخصوصاً ما قشر تحصیل کرده به موضوعاتی برمی خوریم و نتیجه گیری می کنیم که اخلاق نسبی اند ، واقعاً در نود درصد مواقع خودم به این نتیجه رسیده ام که همه چیز در این دنیا نسبی است ،و نه مطلق ؛ تاکید می کنم همه ما بارها وبارها در زندگی اندیشیده ایم که اخلاق نسبی هستند ، ولی باز به نظرم زندگی کردن در دنیایی که اخلاق در آن نسبی باشد ،زیبا نیست . دنیای با اخلاق نسبی انسان را لاقید می کند و این لاقیدی سرانجام خسته مان می کند .

آری ؛ باز می اندیشم که اخلاق مطلق است . زندگی کردن در دنیای با اخلاق مطلق لذت بخش تر است . یعنی بد ، بد است هر طور هم که توجیه کنی باز هم بد است . درست همان طور که سینما با قهرمان ، شیرین است ، اگرچه زندگی همیشه شیرین نیست! به نظرم وارد شدن به دنیای سینما یعنی وارد شدن به دنیای قهرمانان !