دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو
دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

درباره کاریکلماتور

(1)

پرویز شاپور را اغلب با نوشته های کوتاه یک یا دوجمله ای و اغلب طنزآمیزش می شناسند که اولین بار توسط او خلق گردید و احمد شاملو نام کاریکلماتور(کاریکاتور کلمات) را بر آن ها نهاد. در واقع شاپور پدر کاریکلماتور است اما نام این فرزندش را، شاملو انتخاب کرده است! بر سنگ مزارش، این کاریکلماتور حک شده است: «قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست». دکتر سیروس شمیسا در کتاب خود «انواع ادبی»، از کاریکلماتور به عنوان یک نوع ادبی تازه نام برده است. کاریکلماتور می تواند گاهی طنزآمیز باشد، گاهی عاشقانه و گاهی شبیه کلمات قصار.

کاریکلماتور نثر است. طنز است و از نظر معنایی، صراحت دارد. کاریکلماتور از چند معنایی واژه‌ها سود می‌برد. معمولاً از بدیهیات و روزمره‌ها و دم دستی هاست. سابقه‌ای در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر ندارد. اما می‌شود نمونه‌هایی در نثر و نظم پیدا کرد. ایجاز از ویژگی‌های کاریکلماتور است. در کاریکلماتور نوعی نازک اندیشی مانند سبک هندی دیده می‌شود. غافل گیری دارد که با غافل گیری شعری متفاوت است. نوع لذت در کاریکلماتور با شعر متفاوت است.

(2)

ابتدا می خواهم یادی کنم از دوست خوبم آقای سامان فیروزی که برای اولین بار او بود که این گونه ادبی را به من آموخت و خودش از کاریکلماتور نویسان و طنزپردازان است. یک کانال تلگرامی نیز به نام کاریکلماتور دارد که در آن به انتشار کاریکلماتورهای طنز پردازان جوان و معاصر می پردازد و سعی دارد این نوشته های زیبا را به مخاطبان آموزش دهد و الحق هم که تا به حال استعدادهای زیادی را پرورش داده و یا به مخاطبان شناسانده است. قسمت اول متن بالا را نیز از وبلاگ شخصی  ایشان به نام «طنز نوشت های یک سفیر» نوشتم.

در پایان چند نمونه از کاریکلماتورهای خودم که مورد تأیید ایشان بوده و به مناسبت های مختلف در کانال درج گردیده است را گردآوری نموده ام :

1-   بی شامپو سرم شوره دارد، بی تو دلم.

2-   دانشجویان آن دوره لانه جاسوسی را تسخیر می کردند، دانشجویان این دوره لانه دل را. (به مناسبت روز دانش آموز)

3-   جیم همیشه از میان الفبا فراریست.

4-   خ مضحک ترین حرف الفباست.

5-   کاف بی ادب ترین حرف الفباست. (از مجموعه کاریکلماتورهای مربوط به حروف الفبای فارسی)

6-   عاقبت همه زندگیش گندید، نمک نشناس !

7-   پاییز، بهار کاریکلماتور شد. (به مناسبت هزارتایی شدن تعداد اعضای کانال)

8-   با کتاب صد سال تنهایی خوش است. (به مناسبت هفته نمایشگاه کتاب تهران)

9- امید ریاضی رفت تا از مرگ هم رفع ابهام کند! (به مناسبت مرگ مریم میرزا خانی)

10- در زمستان پایمان لیز میخورد، در پاییز دلمان!

11- چه فروتنم که سالها یلدای رفتنت را چله نشسته ام!

12- کمان شب آن قدر کش آمد که پاییز از چله اش رها شد! (به مناسبت شب یلدا)

13- شعر معاصر، بی سایه سر شد! (مناسبت مرگ هوشنگ ابتهاج)

14- مدارس که باز نباشد، مهر پاییز از دلم می رود! (به مناسبت تعطیلی مدارس به دلیل شیوع کرونا)

15- بنیادی دوستت دارم، گاهی تکنیکال دلم را می شکنی. (کاریکلماتور بورسی)

اسکار های اصغر فرهادی و پیام نوروزی پرویز صیاد

همچنان مانند بسیاری دیگر از منتقدین، معتقدم بهترین فیلم اصغر فرهادی «درباره الی» است. جایزه جشنواره های خارجی خصوصاً اسکار که باز به عقیده بسیاری از منتقدین، سیاسی است، امریست علی حده که نمی بایست در اولویت نخست توجه ما قرار گیرد. علی هذا فیلم «جدایی نادر از سیمین» که گفته شد جایزه اسکار توسط دولت برای آن گرفته شده، فیلم بسیار خوبی است و «فروشنده» که گفته شد جایزه به زور به آن داده شد تا دهن کجی به ترامپ باشد و یک بیانیه ضد نژاد پرستی توسط یک خانم ایرانی از آن تریبون خوانده شود، نیز فیلم خوبیست و هر دو فیلم حائز نکات تکنیکی و محتوایی ارزنده ای هستند.

کلام آخر اینکه، اگرچه بیانیه های اصغر فرهادی از تریبون جایزه اسکار شاید شبیه نامه های احمدی نژاد به رئیس جمهور آمریکا باشد، اما باید در نظر داشت که اصغر فرهادی اعتراض سیاسی خود را به دولت های خودی، درون فیلم هایش و به شیوه های سینمایی مطرح می کند و چاره ای ندارد جز اینکه از این دریچه که تاکنون دوبار برای سینمای ایران در مراسم اسکار باز شده به حرف های به نوعی شعاری بپردازد تا این فرصت و دریچه همچنان برای آینده به رویش باز بماند.

توضیح اینکه: این متن بعد از دیدن پیام نوروزی آقای پرویز صیاد توسط بنده نگاشته شد، چرا که هم جناب اصغر فرهادی و فیلم هایشان و هم نظرات آقای پرویز صیاد برایم قابل احترامند. آقای فیروز نادری و خانم انوشه انصاری هم البته با منطق خود قبول کرده اند که نماینده آقای فرهادی در مراسم اسکار باشند و قابل احترامند.