دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو
دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

یادداشتی بر فیلم مصائب مسیح

مل گیبسون در فیلم مصائب مسیحش نمی خواهد شکنجه شدن وحشتناک یک انسان که عیسی ناصری باشد را به نمایش گذارد آن هم به گونه ای که هر تماشاچی با دیدن این صحنه منقلب می شود و یا حتی حال مزاجی اش هم خراب شود ، بلکه او در این فیلم به دنبال آن است تا ظلمی را که بشریت در طول تاریخ بر پیامبران الهی ، بر ادیان الهی و بر خدا کرده به تصویر کشد . چنین ظلمی را فقط به کمک مذهبی علیه مذهب دیگر می توان کرد . ظلمی که بشریت جاهل ، بشریت خرافه پرست ، بشریت جاه طلب و بشریت نادان از روی تعصب ویا بشریت بنده تزویر و در لباس دین می تواند در حق اولیای خدا روا دارد . با چنین نگرشی بیننده حتی اگر مسلمان هم باشد و این پایان را در مورد سرگذشت عیسای مسیح قبول نداشته باشد و یا یهودیان که بیشترین واکنشهای منفی را نسبت به نمایش این فیلم نشان دادند و دین یهود را مبرا از چنین جنایتی می دانستند ، نمی توان سکانس های دلخراش و بس هولناک پایان فیلم مصائب مسیح را دید و به حال تاریخ انبیاء نگریست و از طرفی از جهل بشر که همچنان هم ادامه دارد خجل نشد .

                                                                                                     

 

نظرات 2 + ارسال نظر
میلاد پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ

خوب بود

عمران پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ب.ظ

خسته نباشی عزیز.روز به روز به دانسته های انتقاد در سینما نزدیک تر می شوی .با آرزوی موفقیت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد