تقدیم به دایی حسین که این ترانه را خیلی دوست داشت !
و به روح پسر عموی عزیزم حامد ، که به ضرب گلوله ای بی رحمانه کشته شد !
و تقدیم به همه طرفداران صدای داریوش !
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانیست رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانیست خود را به که بسپاریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یک عمر نمیدیدیم در خویش چهها داریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ابریــم و نمیباریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم
دوران شکوه باد از خاطرمان رفتهاست
امروز که سد بستهاست خشکیده و بیباریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یک عمر نمیدیدم در خویش چهها داریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ابریــم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانیست رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانیست خود را به که بسپاریم
((حسین منزوی))
سلام بر داداش مهدی و سلام به همه هواداران داریوش کبیر!
در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستن صبری میخواهد عظیم
مهدی جان:
از شنیدن خبر فوت پسر عمویتان حامد بسیار متاثر شدم بنده این واقعه دردناک رو خدمت شما وخانواده محترم تسلیت عرض می کنم واز درگاه خداوند متعال برای جنابعالی صبر مسالت دارم مارو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید
حسنا مرد نکونام نمیرد هرگز
به صلیب صدا مصلوبم ای دوست