دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو
دیباچه

دیباچه

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

در محضر خدا

گاهی وقتها در خلوت خود فکر می کنم ، روز قیامت فرا رسیده است و من در محضر خدا ایستاده ام و خداوند به همراه پیغمبر (ص) و حضرت علی (ع) و ائمه معصومین در حال تماشای فیلم زندگی من هستند . در لحظاتی از فیلم که گناهان بزرگی مرتکب شده ام و اعمال شیطانی از من سر زده است ، عرق شرم بر پیشانی ام می نشیند و از شدت شرمندگی و خجالت سرم را پایین می اندازم و ژستی پشیمان به خود می گیرم و گاه گریه و التماس می کنم .

بعد روزی را تصور می کنم که خداوند گناهان مرا بخشیده و من در بهشت برین هستم و با آسایش و آرامش زندگی می کنم . ولی هراز گاهی که از فاصله دور یا نزدیک علی (ع) یا امام حسین را می بینم ، از شدت خجالت رویم را بر می گردانم و سعی می کنم هرچه زودتر از آنجا فاصله بگیرم تا ایشان مرا نبینند ؛ در صورتیکه روزگاری در دنیا ادعا می کردم که شیعه آنهایم و دوست داشتم در بهشت زیارتشان کنم.

فکر می کنم لیاقت بهشت تو را ندارم ؛ بهشت هم به شرمندگیش نمی ارزد .

گاهی وقتها فکر می کنم که مرده ام و زیر خروارها خاک مدفون شده ام ، آنجا فقط من هستم و اعمالم ! هر چه می اندیشم فقط اعمال زشتی را می بینم که اینک وبال گردنم شده است .

گاهی وقتها چه فکرهای بدی می کنم !

نظرات 10 + ارسال نظر
میلاد یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ

دیدتو نسبت به اون دنیا عوض کن. من فکر نمیکنم اونجوریها که گفتی باشه ولی موافقم که انسان توی اون دنیا خیلی شرمنده میشه

احسان پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:16 ب.ظ

نظرت و افکارت خیلی مسخر ه هستش ...
راستس تو متن اشاره نکردی فیلمتو با چه فرمتی و با چه پلیری میبینن
شاید مدیا پلیر ویندوز باشه...
لطفا این اکار مسخره ات را جایی مطرح نکن..

راستش این نگاه شخص من به اون دنیا ممکنه نباشه ولی با توجه به اینکه گفته میشه اولیای خدا هم مثل خود خدا ناظر بر اعمال ما هستند
به هر حال این می تونه نوعی نگاه به اون دنیا باشه و یا لااقل شرمندگی توی اون دنیا رو میتونه نشون بده از چه جنسیه!

حسین جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ

از آیت‌الله قاضی نقل شده است گناهکار فردای قیامت سرش را بالا نمی‌آورد نه به خاطر اینکه کسی او را ببیند بلکه می‌خواهد که چشمش به حیوانی نیفتد تا آن حیوان نگاه بد و معناداری به او بکند، زیرا در آن زمان حیوان می‌گوید من که حیوان بودم اما تو که ادعا داشتی اشرف مخلوقات هستی چرا به این روز افتادی و مقام انسانیت خود را پایین آوردی؟
انسان در روز قیامت زمانی که به دلیل گناهانش از خداوند جدا می‌شود، اشک می‌ریزد و آنقدر به واسطه پشیمانی‌اش گریه می‌کند تا می‌رسد به جایی که بین او و بهشت به اندازه یک چشم به هم زدن فاصله می‌شود و به این خاطر است که اولیای الهی همیشه حالت خشیت و خشوع دارند.

بهار جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ http://baran1987.blogsky.com

سلام مطالبتون خیلی خوبه،یه جورایی هرکسی مطالبتونو می خونه خوشش می آد،من که خیلی خوشم اومد با اجازه تون شما رو جزو پیوند روزانه ام قرار میدم اگه خواستین شما هم می تونید این کار و بکنید.

پیام شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ http://www.zybablog.mihanblog.com/

هوای ما رو تو اون دنیا داشته باش داش میتی

امین جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ب.ظ http://emshab.blogsky.com

سلام ممنونم که سر زدی
مرسی از شعرتون

مهدیه جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:19 ب.ظ http://mhdh.blogsky.com

سلام آقا مهدی
سر زدیم
من باب آشنایی
بانظرتون موافقم
گاهی چه فکرهایی میکنید
که عرق شرم بر پیشانی مینشاند

عمران پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ق.ظ http://studioemran.blogfa.com

سلام مهدی جان .خیلی خوشحالم بخاطر قبولی فوق لیسانس.مطلبهایت کم شدند.بیشتر بنویس.با ارزوی موفقیت

حسین خرم زاده پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام مهدی
کارشناسی ارشد را بهت تبریک میگم.
وبلاگت تار عنکبوت بسته

جف دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ق.ظ

متاسفانه تو که تحصیل کرده این مملکتی اینجوری فکر می کنی وای به حال اون کسایی که هنوز یه کتاب متفاوت هم نخوندن .
به هر حال می تونی از یه بند ایت الله تبریزی استفاده کنی و بری یه مشت پول به اخوندا بدی تا گذشتتو shift+del کنه تا اونجا پیش اولیای الهی !!!!!!!!!!! شرمنده نشی

من راستش روشم در این وبلاگ این بود که همه نظراتو تایید کنم و پاسخی هم به هیچکدام ندم . پاسخ به این عکس العمل تو جعفر عزیز رو هم در در نظر آقای احسان که در بالاتر وجود داره داده ام .
ولی ظاهرا این دست نوشته که کاملا فی البداهه و بدون پیش زمینه نوشته شده و به همین جهت خیلی دوستش دارم کم کم داره برام جالب تر می شه . می دونی عکس العمل آدمهای مختلف به این متن جالبه . خودت حتماْ بقیه نظراتو خوندی .
ولی تو خودت آیا گاهی وقتها (فقط مثل من ِ گاهی وقتها ) از این فکرهای بد نمی کنی ؟
من حداقل بعد از این همه سال درس خوندن و فیلم دیدن و کتاب خوندن به ذهنم این اجازه رو می دم که مثل یه سیال حرکت کنه و هرطور می خواد واسه خودش فکر کنه !

زیر سایه مرتضی علی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد